Friday, October 19, 2007

آری، کمر بر بند روزگارت را خواهی ساخت و زندگی را به آرایشی که دستان تو ارمغان کند فراچنگ خواهی آورد و آن را دوست خواهی داشت و این همه را تنها آرزویی کفایت کند در دل و تلاشی پیوسته که با تو بگوید... باز، بیاغاز ......
شمعهای افتاده خاموش می‌شوند باید ایستاد و روشنایی بخشید