آری، کمر بر بند
روزگارت را خواهی ساخت
و زندگی را به آرایشی که
دستان تو
ارمغان کند
فراچنگ خواهی آورد
و آن را دوست خواهی داشت
و این همه را تنها آرزویی کفایت کند در دل
و تلاشی پیوسته که با تو بگوید...
باز، بیاغاز
......
شمعهای افتاده خاموش میشوند
باید ایستاد و روشنایی بخشید
0 Comments:
Post a Comment
<< Home