خاطرات آزاده
Thursday, June 22, 2006
هی بوده های بی دلیل
حقایق سخت و دشوار و ناروا
دوستتان ندارم
..........................
احساس میکنم در جایی گم شده ام
مرا ندیده اید؟
posted by Azadeh at
11:29 PM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
Azadeh
Location:
Vancouver, British columbia
View my complete profile
Previous Posts
انقدر این روزا سرمون شلوغه که وقت نداریم به خیلی چ...
آیا دیدی آن کودکی که بر جدول شکستهء جاده می نشیند ...
همه چیز در آن لحظهای به پایان می رسد که قدمهای م...
چند روز پیش تو اتوبوس، یه بچه هه مامانشو گرفته بود...
به قول مرحوم حسین پناهیخواهران و برادران نعمت اند...
......از آسمان بعضی آدمیان باید گریخت، به همین ساد...
یادتونه، وقتی برامون قصه می گفتن همیشه اینجوری تمو...
بیا برویم به آن سوی پرچین خیال آنجا جاییست پر از م...
چند نفر گفتن که شعر غمگین دیگه ننویسم..... باشه، ا...
می ترسم و مضطربم می خوام با کسی حرف بزنم، با یه دو...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home