خاطرات آزاده
Monday, July 17, 2006
دیگر نبودنت را بهانه نمیگیرم
تا کی بگویم برگرد
وتو بادبادکی را که ته دریا به جلبکها گیر کرده
بهانه بیاوری برای نیامدنت
راستی دارم یاد میگیرم ساده دروغ بگویم
posted by Azadeh at
11:42 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
Azadeh
Location:
Vancouver, British columbia
View my complete profile
Previous Posts
«شکستن اگر عادت آسان آیینه نبود تکرار بیهودهء ز...
«خودت بگو زنجیر اگر برای گسستن نبود پس این دسته...
در مرگ نور نباید سکوت کرد یک دقیقه فریاد به پاس ص...
امشب نه بادی می وزد، نه پرندهای میخواند خورشید...
«وقتی که عاشقترین خورشیدهای سپیده دم به زانو ...
.......برای همین برخواستن است که گاهی باید زمین بخ...
« سختی ها دارد سفر شب ها دارد راه افتادن ها دارد آ...
هی از این پهلو به آن پهلو پس کی آن خواب عمیق آسود...
...........زنگ آخر............ ّ...........
گفتگوها دارم که اگر واژه توان داشت تو را میگفت...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home