خاطرات آزاده
Thursday, July 06, 2006
هی از این پهلو به آن پهلو
پس کی آن خواب عمیق آسوده فرا خواهد رسید؟
کاش از آن همه آسودگی بیرون نمیآمدیم
posted by Azadeh at
6:39 PM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
Azadeh
Location:
Vancouver, British columbia
View my complete profile
Previous Posts
...........زنگ آخر............ ّ...........
گفتگوها دارم که اگر واژه توان داشت تو را میگفت...
این وقت شب، هنوز بیداری؟ منم خوابم نمیاید منم هیچ...
.........روزگارم بد نیس، شکر خدا شب و روزم بسّمه.....
ازشاخههای بارور زندگی تنها آنقدر خواهی چید که دس...
زندگی مسابقه نیست اینقدر از روزهامون شتابان نگذریم
هر راهی که در زندگی انتخاب میکنیم همیشه با خودش د...
«تو به من خندیدی و نمیدانستی من به چه دلهره از با...
حرمت اعتبار خود را هرگز در میدان مقایسهء خویش با ...
«منتظر باید بود مژده ها در راهست بار دیگر، خورشید ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home