Sunday, July 09, 2006

«وقتی که عاشق‌ترین خورشیدهای سپیده‌ دم به زانو در‌آمدند دیگر از شبتابک خردی که تازه از خواب شب آمده چه انتظار؟ »

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

من عاشق ها دیدم ، همه قد افراشتگان بارگاه زندگی، هیچ سر خم نکردند هر چند که روزگار قامتشان در هم شکست
آن خورشیدهای سپیده دم که گفتی
من هم دیدم برآمدنشان را
از امامزاده شان شفایی به هیچ پناهنده ای نرسید
اگر عاشق بودند
کجا به زانو درشان توان آورد


بر آستان جانان گر سرتوان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

09 July, 2006 23:56  

Post a Comment

<< Home