Tuesday, November 14, 2006

چرا رفتی که برگردی؟!!!
ای رفته دیر آمدی
دیر آمدی
ای رفته
دیگر صدایت، تصویرت، نگاهت
یادم نمی‌آید
دیگر جدا شده‌ام از تو
دیر آمدی
وقتی می‌رفتی یادت هست؟!!!
رفتی
رفتی یادت هست؟!!!
ای رفته، دیر آمدی
آرزوهایت همه در قلبم مرده‌اند
دیگر برگشت ممکن نیست
دیگر جدا شده‌ام از تو
اکنون منم و تمامی آیندهء روشنم در برابرم
بی‌اندیشهء دیروز.
وقتی می‌رفتی
کسی چه می‌دانست
سکهء بخت از کدام روی می‌افتد؟
کسی چه می‌دانست
در بازی گرگ و برهء زندگی
بعد از آن همه رندی
باز هم قرعهء بره شدن به نام تو می‌افتد؟!!!
به هر حال بازی تمام شده دیگر
گذشته، گذشته‌ست.
وقتی می‌رفتی یادت هست؟!!
وقتی جواب نامه‌هایم سفید می‌رسید، یادت هست؟!!
لااقل می‌توانستی بنویسی
سلام
مرا ببخش
نشانی‌ات را گم کرده‌ام.
و من اکنون خوشحالم در هر لحظهء شیرین زندگانیم
عاقبت دیدی رفتی از یادم؟!!!
کجا بودی؟!!!
چرا رفتی که برگردی؟!!!

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

خوشحالم که به من سرزدی
:)
این شعرت هم مثل بقیه شعرات قشنگ و خالصا نه ست

22 November, 2006 12:03  

Post a Comment

<< Home